دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
دوش در حلقهء ما قصهء گیسوی تو بود
تا سحرگه سخن از سلسلهءموی تو بود
رواق منظر چشم من آشیانهء توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست